در میان خبرهای اقتصادی که این روزها عمدتا بار منفی دارند، شنیدن خبر سرمایهگذاری آن هم در حوزه زیرساخت بخش کشاورزی و تاسیس اولین کارخانه فوق پیشرفته فرآوری برنج خاورمیانه توسط شرکت طبیعت، پیام مهمی داشت، اینکه هنوز امید در حوزه اقتصاد زنده است و همچنان هستند مردانی که دل در گرو آبادانی کشور دارند.
اقتصاد ایران هنوز مدیون امینالضربها، خیامیها و عالینصبها است، فعالان اقتصادی که میراث ارزشمند آنها نه فقط کارخانه یا بنگاهی اقتصادی باشد که تفکرات و آموزههای اقتصادی و در رأس همه آنها حس وطنپرستیشان، ارزشهایی است که امروز الگوی بسیاری از فعالان اقتصادی کشور است وآنچه امروز و در شرایط سخت حاکم بر اقتصاد کشور رقم میخورد، در تاریخ ثبت و به نسلهای بعدی منتقل خواهد شد.
امروز فعالیت اقتصادی بالاخص سرمایهگذاری و اشتغالآفرینی فقط نیاز به اندیشه اقتصادی و حس وطنپرستی ندارد و در فضای غبارآلودی که گروهی سرمایهداران را تقبیح و گروهی تندروتر ایشان را تهدید میکنند، شرایطی که حتی برخی دولتمردان، بر این باور هستند که هر سرمایهداری قطعا خطاکار و متصل به رانت است و گروهی از کارشناسان اقتصادی که متاسفانه برخی از ایشان کرسی دانشگاهی هم دارند، نسل جوان و جامعه عوام را با پیامهای ضدسرمایهداری که امروز حتی چپگراترین طرفداران کمونیست هم آنها را ریشخند میکنند، علیه فعالان اقتصادی تحریک میکنند، سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت بخش کشاورزی، تنها از کسانی بر میآید که در دل گرو آبادانی و ایجاد اشتغال برای فرزندان این سرزمین دارند.
امروز پایداریها، فضلیها، مختاریانیها و ژائلهها پا در مسیری گذاشتهاند که روزگاری خسروشاهیها، توکلیها و برخوردارها، این مسیر را پیمودند و اگرچه خودشان نیستند، اما آثار و یادشان ماندگار است و کاش امروز به جای اینکه علیه فعالان اقتصادی کشور بایستیم و مانع تحقق برنامههای ایشان شویم، با ایشان همراه شویم و قدمی هرچند کوچک برای سرزمین عزیزمان ایران برداریم.
قبلترها میگفتند هیچکس به قطار ایستاده سنگ نمیزند، چراکه وقتی حرکت میکنی برای توسعه و پیشرفت، تلاش میکنند تا متوقف شوی، شاید بتوان چنین رفتارهایی را از عوام پذیرفت، اما آیا قابل قبول هست که از سوزبان و رئیس خط تا لوکوموتیوران و رئیس قطار هم سنگ در دست بگیرند.
چرا به جای توجیه سنگپرانیها سعی نمیکنیم، این اندیشه را تغییر دهیم، چرا باید برخی مدیران دولتی و فعالان بخش خصوصی از سرمایهگذاری که برای توسعه کشور اهمیت دارد، احساس نارضایتی کنند و در مقام تقابل برآیند، این چه تفکری است که چون سرمایهگذار منفعت میبرد باید فعالیت او را متوقف کرد.
کدام فعال اقتصادی با نیت ضرر کردن فعالیت و سرمایهگذاری میکند، اما هستند بسیاری که سرمایه خود را در حوزههای غیرمولد با خطرپذیری حداقلی انباشت کرده و بدون هیچ خدمت ارزشمندی به کشور و مردم، منتفع میشوند.
اتفاقی که به واسطه شرکت طبیعت در صنعت برنج کشور رقم خورده است را میتوان به آغاز انقلابی در صنعت برنج کشور تعبیر کرد و اگر سنگاندازان اجازه دهند، در آتیهای نزدیک برنج ایرانی حرفهای زیادی برای گفتن در بازار داخلی و حتی منطقه دارد.
علی شفائی – سردبیر