همایون دارابی کارشناس بازار سرمایه اظهار کرد: در تمام بورسها دوره رونق و رکود وجود دارد و این امری بدیهست که بازارها بعد از یک دوره صعود، برای سالها دچار کاهش میشوند؛ این موضوع در بازارهای جهانی نیز رخ داده است که از جمله آن میتوان به بورس آمریکا در سال ۲۰۰۰ و سایر کشورهای جهان اشاره کرد.
وی گفت: لازم به ذکر است که ابتدای سال میلادی جاری نیز بورس آمریکا یک دوره صعود و نزول را در پی افزایش نرخ بهره تجربه کرده است؛ بازار سرمایه کشور ما نیز نیز در دو سال گذشته درگیر و اسیر نرخ بهره بوده و میتوان گفت که نخستین و مهمترین فاکتور در ایجاد رکود و مسیر کاهشی در کل اقتصاد، این موضوع است.
کارشناس بازار سرمایه ابراز کرد: بورس آینه واقعی اقتصاد است و تحولات را سریعا منعکس میکند، از این رو در زمانی که اقتصادها دچار رکود می شوند بازار سهام نیز به تبع آن نزولی میشود. در کشور ما به کرات این مسئله پیش آمده است و دوره های متعدد کاهش پس از اتمام دوره رونق، امری بدیهیست.
مدیرعامل سبدگردان داریوش تشریح کرد: آنچه که موجب ورود اقتصاد به فاز رونق میشود، میتواند بورس را از دوره کاهشی نیز خارج کند؛ بنابراین نکته حائز اهمیت ایجاد سیاست اقتصادی مدون و تعیین استراتژی مشخص برای طی کردن مسیر رشد است.
وی مطرح کرد: در حال حاضر شاخص کل و دیگر شاخصها در تولیدات صنعتی، مسکن و… در روند نزولی و رکودی قرار دارند و مقصر اصلی این موضوع در نخست نرخ بهره بالا و پس از آن مواردی همچون قیمتگذاری دستوری، نبود شفافیت های ارزی و عدم سیاستگذاری مشخص و مدون برای ایجاد رونق است؛ به بیان دیگر جمیع موارد یاد شده باعث ایجاد روند کاهشی در بورس شده است.
کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: دولت باید سیاست ۱۰ فرمان بورسی که در اواخر سال ۱۴۰۰ تعیین کرد را به طور جدی پیش بگیرد چرا که در آن به سیاستهای مهمی همچون کاهش نرخ بهره پرداخته شده است؛ در حال حاضر بانک ها بیپروا سود ۲۴ درصدی را پیشنهاد میدهند که این مسئله می تواند تهدید جدی برای بازار سهام باشد.
دارابی در خاتمه با اشاره به تجربه جهانی در مواجه با ریزش بازار سهام، گفت: به طور کلی بازار سهام ما تفاوتهای بزرگی با بورس آمریکا دارد که از جمله آن میتوان به بحث مزیت نسبی اشاره کرد؛ کشور ما در صنایعی همچون پتروشیمی، معدن، نفت و گاز، حمل و نقل، مسیرهای ارتباطی و… دارای مزیت فراوانی است و ظرفیتهای بالقوه آن میتواند با رفع موانع فعلی به ظرفیتهای بالفعل تبدیل بشود. در حقیقت اقتصاد ما میتواند به سرعت به محرکها واکنش نشان بدهد و این در حالی است که کشورهای اروپایی و امریکا، در ظرفیتهای خود به اشباع رسیدهاند.