بعضی افراد دید روشنی نسبت به رهبری کردن دارند. آنها میخواهند سازمانی به وجود آورده، کاری را به انجام برسانند و یا به هدفی که در نظر دارند دست یابند. پس شروع به ارایه خدمت یا تولید محصول میکنند و اگر موفقیت آمیز بود خیلی زود به کمک دیگران نیازمند میشوند. با استخدام نخستین کارمند، رهبری آنها آغاز میشود. ولی بیشتر افراد به گونهای متفاوت رهبری را آغاز میکنند. آنها خود را در شرایطی مییابند که فردی در محل کار یا جامعه به رهبری دعوتشان کند و آن مسئولیت را میپذیرند. گروهی دیگر به هدایت یک پروژه کمک میکنند، زیرا هیچ فرد دیگری آن را انجام نمیدهد یا کارکرد فرد مسئول آن قدر ضعیف است که همه نگران شکست هستند. بنابراین کار را به عهده گرفته و به امید موفقیت شروع به سازماندهی میکنند.
چگونگی ورود به این نقش کمتر از شیوه انجام دادن آن اهمیت دارد. «باید از خود پرسید چرا میخواهم رهبری کنم؟» اگر هدفتان کمک به دیگران، گروه یا سازمان است، از جای درستی آغاز کردهاید. اگر میخواهید به یک رویای ارزشمند تحقق بخشید و به مردم کمک کنید تا جهان مکان بهتری بشود، در جهت درست حرکت میکنید. اگر هدفتان ارزشآفرینی برای دیگران است و نه خودتان، دلیل درستی برای رهبری دارید. در هر صورت وظیفه شما این است که بهترین رهبر ممکن بشوید.
چگونه یک رهبر جوان بدون هیچ سابقه موفقیت میتواند پذیرفته شود؟
رهبران جوان بسیاری را میشناسم که مایلند ایدههای خود را به اشتراک بگذارند ولی نمیدانند چرا کسی برای اجرای آنها اقدام و کمک نمیکند. تا زمانی که اعتبار کسب نکردهاید حتی به فکر پذیرش نظراتتان هم نباشید. باید پیش از پذیرفته شدن به وسیله دیگران شخصیت و لیاقت خود را نشان داده و جلب اعتماد کنید.
وقتی به جایگاه رهبری جدید رسیدید، اعتماد به موارد زیادی بستگی دارد از جمله فرهنگ سازمان، اعتبار افراد پیشین و نفوذ کسانی که شما را بر سر این کار گماردهاند. اگر محیط و باور عمومی مثبت نباشد، شاید اطرافیان باور نکنند میتوانید رهبر خوبی باشید و به شما کمتر احترام میگذارند. ولی در محیط مثبت، افراد با شما راحت هستند و تا شش ماه مهلت دارید شک و دودلی خود را برطرف سازید. در آن مدت، سخنان شما بیشتر از خودتان اهمیت دارد و همه مراقب هماهنگی رفتار و گفتارتان هستند. اگر لیاقت خود را نشان داده باشید اعتبارتان به حدی افزایش مییابد که شخصیت شما بیشتر از گفتارتان اثر گذار خواهد شد. پس با رشد اعتماد، اثر گذارتر خواهید بود.
در آغاز برای نشان دادن لیاقت خود این اصول را به کار ببرید:
باور کنید دارای نقاط کور هستید. نداشتن این باور خود یک نقطه کوراست.
سخت کار کنید: هیچ چیز جایگزین خوب کار کردن نیست و همه به افراد سخت کوش احترام میگذارند.
به آینده فکر کنید: از آنجایی که تصمیمهای شما بر گروه اثر میگذارد، اقدام کردن همراه با در نظر داشتن نتیجه کار و شناخت اولویتها بسیار مهم است.
برتری را نشان دهید: هرچه در حرفه خود بهتر باشید، اعتبار شما بیشتر میشود.
پیگیری کنید: رهبران خوب کار را تمام میکنند.
برای این که در کوتاه مدت، شخصیت خود را به اعضای گروه نشان دهید به این موارد دقت کنید:
به افراد تحت رهبری خود اهمیت دهید: هرگاه یک رهبر جدید وارد صحنه میشود، افراد گروه سه پرسش دارند: آیا به من اهمیت میدهد؟ آیا میتواند به من کمک کند؟ و آیا میتوانم به او اعتماد کنم؟ اگر توجه خود را به افراد نشان دهید، شخصیت خوب شما نمایان میشود.
اوضاع را درست کنید: رهبران جدید گاهی میخواهند برای تحت تاثیر قرار دادن افراد، اشتباهات خود را پنهان کنند. اما باید درست خلاف این کار را انجام دهند. وقتی تصمیمها بر اساس برنامه مورد نظر نباشند، رهبران باید توضیح داده و عذرخواهی کنند. شاید این کار ناخوشایند باشد ولی شخصیت و اعتبارشان را بالا میبرد و اگر بتوانند اشتباه خود را اصلاح کنند، چه بهتر.
حقیقت را بگویید: وقتی بین گفتار و کردار رهبر هماهنگی وجود دارد پیروان باور میکنند که او قابل اعتماد است. راست گویی اعتبار رهبر نزد پیروان را افزایش میبخشید. زیرا همه در درازمدت ارزش حقیقت را خواهند دانست، حتی اگر تلخ باشد.
اگر کم کم تلاش کنید با نشان دادن شخصیت و لیاقت، اعتبار خود را افزایش دهید، اعتماد دیگران جلب میشود و هرچه بیشتر به شما اعتماد کنند اثر گذارتر خواهید بود. پیروزی گروه به اعتبار شما میافزاید ولی شکست گروه یا اشتباه شما نیز بهایی دارد. هدف، کسب آن گچنان اعتباری است که دیگران رهبری شما را پذیرفته و ایمان خود را به شما هرگز از دست ندهند، زیرا در این صورت اعتبار خود را در سازمان از دست خواهید داد.
فهرست
چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۷:۳۳ ب٫ظ
فهرست
چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ۷:۳۳ ب٫ظ
- پربازدیدترین ها
- داغ ترین ها
فهرست
© کلیه حقوق این وبسایت متعلق به پردازش هوشمند علاءالدین میباشد.
فهرست
© کلیه حقوق این وبسایت متعلق به پردازش هوشمند علاءالدین میباشد.